• صفحه اول / رخدادها / سه حقیقت اساسی برای رسیدن به‌‌آزادی ایران و صلح و آرامش در منطقه
تیر-۱۰ ۱۳۹۶

سه حقیقت اساسی برای رسیدن به‌‌آزادی ایران و صلح و آرامش در منطقه

Catégories // رخدادها // فعاليت‌ها

سه حقیقت اساسی برای رسیدن به‌‌آزادی ایران و صلح و آرامش در منطقه

سخنرانی مریم رجوی در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس-تیر۱۳۹۶

  

حضار محترم!
هم‌میهنان عزیز در داخل و خارج کشور!
در برابر عشق شما به‌آزادی سر تعظیم فرود می‌آورم و ادای احترام می‌کنم به‌شخصیت‌های گرانقدری که از ۵ قاره جهان برای همبستگی با ایران آزاد و آزادی ایران به‌ما پیوسته‌اند.

سال گذشته در این موقع، رژیم ولایت فقیه در حال موشک‌زدن به‌لیبرتی برای کشتار مجاهدین بود. حالا انتقال پیروزمند آن‌ها از زندان لیبرتی و پیشروی‌های این مقاومت است که پی‌در‌پی به‌‌رژیم تهاجم می‌کند. از دیدار اعضا و مسئولان مجاهدین در آلبانی که هم‌اکنون به گردهمایی ما پیوسته‌اند، همه شاد و سرفرازیم.

حضار محترم!
این گردهم‌‌آیی تحت تأثیر سه رویداد بزرگ است:
انتقال هزاران عضو مجاهدین به‌خارج عراق، که طرح خامنه‌ای برای انهدام جنبش مقاومت را به‌شکست کشاند.
شکست سیاست مماشات آمریکا و اروپا با رژیم و شکست خامنه‌ای در انتخابات فرمایشی؛ یعنی شکست تمامیت رژیم ولایت فقیه.

نمایش انتخابات، شکست تمامیت رژیم

در نمایش انتخابات، خامنه‌ای می‌خواست با خیزش‌های اجتماعی مقابله کند و می‌خواست تنش‌های درون حکومت را مهار کند، به همین دلیل، آخوند رئیسی عضو هیات مرگ در قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ را به صحنه آورد. اما آمادگی اجتماعی برای قیام، او را شکست داد. این آمادگی، مشخصاً با کارزار نیروها و هواداران مقاومت درباره قتل عام و افشای رئیسی جلاد و تحریم انتخابات قلابی، علیه تمامیت رژیم، فعال شد. در رسانه‌های حکومتی صدها مقاله و مصاحبه برای توجیه قتل عام منتشر شد و حکم خمینی برای قتل عام را رسانه‌های رژیم پس از ۲۹ سال منتشر کردند.

نمایندگان ولی فقیه می‌گفتند مجاهدین در کشور ظاهر شده‌اند و مقام‌های اطلاعاتی و امنیتی پی‌درپی از دستگیری مجاهدینی دم می‌زدند که در صدد بر‌هم‌زدن انتخابات بوده‌اند. در آخرین روزها، خامنه‌ای با دیدن اوضاع ملتهب جامعه مجبور شد،‌ از طرح خود عقب‌نشینی کند. چون می‌ترسید که قیام‌هایی مانند سال ۸۸ تکرار شود.
به‌صحنه‌آوردن این دژخیم، یعنی بن‌بست خامنه‌ای. این هم که روحانی به‌دور دوم ریاست خود رسیده، این بن‌بست را تغییر نمی‌دهد. روحانی به‌رغم دعوای شدید قدرت با جناح رقیب، شریک دزد است و دشمن قافله.
آخوندها با مهندسی و آمارسازی ادعا کردند که هفتاد و چند درصد مردم ایران به‌قاتلان خودشان رأی داده‌اند؛ اما یک ماه بعد، خبرگان ارتجاع در بیانیه رسمی اعلام کرد: در اسلام آخوندها «رأی و خواست و نظر مردم» ‌هیچ اهمیتی ندارد.
آخوندها می‌خواستند با این انتخابات، اوضاع رژیم‌شان را بهتر کنند اما آن را شقه و بی‌ثبات کردند؛ حالا برای برکناری روحانی خط و نشان می‌کشند. می‌خواستند با ناسزا گفتن به مجاهدین، روی کار آوردن یک جلاد را زمینه‌سازی کنند. اما هم شکست خوردند و هم نشان دادند که چقدر از مجاهدین و مقاومت ایران می‌ترسند.

پس به‌ آخوندهای حاکم می‌گوییم: هرچه می‌خواهید بر سرو روی خود بکوبید، هرچه می‌خواهید در جمعه‌بازارهای خود علیه جنبش ما یاوه بگویید و یاوه ببافید، ولی بدانید همان کسانی که سال‌هاست می‌گویید نابود شده‌اند، حاضرند و سراغ‌تان آمده‌اند.
همان کسانی که به دار آویختید و مزارهایشان را پنهان کردید، در وجود نسلی از جوانان عاصی برخاسته‌اند و با جنبش دادخواهی رژیمتان را محاصره کرده‌اند و طناب‌هایی که بر گردن جوانان ایران انداختید، حلقه آتشی‌ست که گریبان شما را رها نخواهد کرد.

سه حقیقت اساسی

آفتاب تغییر بر ایران تابیده است. رژیم حاکم، بیش از همیشه آشفته و ناتوان است. جامعه ایران لبریز نارضایتی است و جامعه بین‌المللی سرانجام به این واقعیت نزدیک شده که مماشات با رژیم ولایت فقیه خطاست.
همین اوضاع جوشان سه حقیقت اساسی را برای رسیدن به ‌‌آزادی ایران و صلح و آرامش در منطقه بیان می‌کند:
اول:‌ ضرورت سرنگونی رژیم ولایت فقیه.
دوم: در دسترس بودن سرنگونی این رژیم.
و سوم: وجود یک آلترناتیو دمکراتیک و مقاومت سازمانیافته، برای به‌زیر کشیدن استبداد مذهبی.

یگانه راه‌حل، سرنگونی رژیم ولایت فقیه

اما معنی این کلمات چیست؟
نخست پاسخ به‌این سؤال است که با رژیمی که عامل اسارت ایران و ایرانی و نیروی جنگ و کشتار در منطقه است، چه باید کرد؟
آیا واقعا این رژیم اصلاح‌شدنی است؟ خیر، از ۳۸ سال عمر این رژیم، بیست سال‌ آن را مدعیان اصلاحات بر سر کار بوده‌اند و جز خدمت به‌ ولایت‌فقیه کاری نکرده‌اند.
آیا با امتیاز دادن، این رژیم تغییر رفتار می‌دهد؟‌ خیر، دولت‌های آمریکا و اروپا در سه دهه گذشته این روش‌ها را ده‌ها بار آزموده‌اند.
و آیا مهار این رژیم امکان‌پذیر است؟‌ خیر، این سیاست که اسمش را مهار گذاشته‌اند، در عمل مانع یک سیاست قاطع علیه رژیم است.
نتیجه همان چیزی است که مقاومت ایران از آغاز بر آن تأکید کرده است. همان چیزی که امروز بسیاری در جهان به‌آن رسیده‌‌اند: راه‌حل، و یگانه راه‌حل، سرنگونی رژیم ولایت فقیه است.

بزرگ‌ترین تهدید رژیم: قیام‌های کمین کرده در دل جامعه ایران

دومین حقیقت این است که سرنگونی رژیم ولایت فقیه، شدنی است و در دسترس است.
زیرا با نارضایتی گسترده اجتماعی محاصره شده‌ است. به‌تصریح سرکرده نیروی انتظامی، سال گذشته نزدیک به ۱۱ هزار تظاهرات و اجتماع اعتراضی در سراسر کشور برپا شده است.
نگاه کنید به‌گورخواب‌ها، نگاه کنید به جمعیت ده میلیونی بیکاران، به ۲۰ میلیون زاغه نشین و به ۳۰ درصد جمعیت کشور که گرسنه هستند، آخوندها توسط همین‌ها محاصره شده‌اند.
کاندیداهای دست‌چین شدة نمایش انتخابات، اقرار کردند که این یک حکومت ۴ درصدی است و ۹۶ درصد مردم از آن بیزارند.
بله، بزرگ‌ترین تهدید رژیم برخلاف تبلیغاتش دشمن خارجی نیست؛ بلکه قیام‌های کمین کرده در دل جامعه ایران است.

واقعیت این است که سرنگونی رژیم ولایت فقیه، شدنی و در دسترس است. به‌دلیل ناتوانی‌های رژیم‌‌، از جمله:
ناتوانی در مهار فروپاشی اقتصادی و فجایع زیست‌ محیطی و ناتوانی در تأمین ابتدایی‌ترین خواست‌های مردم به‌جان آمده، ناتوانی در دستیابی به بمب اتمی و حتی ناتوانی در یک‌دست کردن رژیم.
سرنگونی آخوندها دردسترس است. زیرا خود را در سه جنگ فرساینده در خاورمیانه گرفتار کرده‌اند و به‌هر صورتی که از آن بیرون بیایند به‌موجودیت خود لطمه می‌زنند.

نیروی تغییر و جایگزین دمکراتیک
سومین حقیقت، وجود یک نیروی تغییر و جایگزین دمکراتیک است. قدرت این جایگزین در این است که شرایط بحرانی را به‌سرنگونی رژیم بالغ می‌کند. در سال ۸۸ هسته اصلی قیام‌ها را تشکیل داد و شعارها را از «رأی من کو» به مرگ بر اصل ولایت فقیه رسانید. و از مرداد سال گذشته با برافراشتن پرچم دادخواهی، کشتار زندانیان سیاسی در ۲۹ سال پیش را، به کانون سیاست امروز، منتقل کرده است و در نمایش انتخابات قلابی اخیر، شعار نه جلاد، نه شیاد را اجتماعی کرد. به طوری‌که ولی فقیه ارتجاع فریاد می‌کشید که چرا جای شهید و جلاد عوض شده است.
بله، زمان رسوایی جلادان است؛‌ تا روزی که در پیشگاه ملت ایران از آن‌ها حسابرسی شود.
اما این جایگزین به‌چه نیرویی متکی است؟
متکی است به‌ یک جنبش سازمان‌یافته و متحد با هزاران عضو پیشتاز فداکار.
متکی است به‌‌ حمایت خالصانه ایرانیان در داخل و خارج کشور و رنج و تلاش اشرف‌نشان‌ها.
متکی است به زندانیان سیاسی که در همین روزها از دل بند‌ها و سلول‌ها به‌حمایت از گردهم‌آیی شما برخاسته‌اند.
متکی است به‌ زنان،‌ کارگران، معلمان، متخصصان و جوانان ازخودگذشته. متکی است، به‌عشق بی‌دریغ آن‌ها و به‌ حمایت مالی آن‌ها که قرض می‌کنند، خانه و اموال خود را می‌فروشند تا این مقاومت، مستقل، برپا و استوار بماند.
با تلاش و خطرپذیری اعضای این مقاومت بود که ما توانستیم سایت‌های اتمی پنهانی رژیم را افشا کنیم. در حالی‌که هیچ دولتی در جهان، حتی نتوانسته بود از آن مطلع شود.

چرا این جایگزین قابل اعتماد و قابل تکیه است؟ چون همواره پای قول‌ها و شعارهای خود ایستاده است. چون هیچ روزی به شب و هیچ شبی به صبح نرسید که برای آرمان آزادی بی‌نبرد و تکاپو سر کرده باشد.
و چون ۱۲۰ هزار تن از اعضا وهوادارانش اعدام شدند، و از سی خرداد سال ۶۰، هدف سرکوب‌های طاقت‌فرسا و یک جنگ روانی همه‌جانبه قرار گرفت؛ با‌ این‌همه، کوه‌ها تکان خوردند، اما مقاومت شما از جای خود تکان نخورد. و تکان نخواهد خورد تا خلیفه ارتجاع را ریشه‌کن کند.
در افسانه‌های ایران باستان، کاوه آهنگر به‌ شجاعت و درفش برافراشته‌اش شناخته می‌شود. وقتی همه جا را ظلم و ستم فرا گرفته بود، او خلقی را به‌قیام و مقاومت برانگیخت.
آرش، جانش را در چله کمان گذاشت تا مرزهای ایران را استوار کرد و سیاوش از آتش گذشت و مظهر پاکی و بی‌گناهی شد.
حالا مقاومت ما کاوه و آرش و سیاوش را در خود زنده کرده است. آنقدر از آتش می‌گذرد، آن قدر جان بی‌تابش را بر چله کمان خواهدگذاشت، تا بندها در دماوند از هم بگسلد تا ایران رها شود. تا ایران گلستان آزادی و عدالت شود.

سرمایه‌یی بزرگ برای کسب آزادی
وقتی ملتی یک جایگزین سیاسی ارائه می‌کند، یعنی به‌سرمایه‌یی بزرگ برای کسب آزادی رسیده است. ازاین رو در نبرد با هیولای ولایت فقیه، ملت ایران مباهات می‌کند که با مقاومت و رنج و خون بسیار یک بدیل دمکراتیک خلق کرده است. سرمایه و عامل هدایت‌کننده و تعیین‌کننده‌یی که در زمان شاه وجود نداشت. والا خمینی، فرصت نمی‌یافت انقلاب مردم ایران را بدزدد و آن را بر سر خود آنها و مردم تمام منطقه بکوبد و خراب کند.
اما مسعود رجوی در برابر خمینی و رژیم ولایت فقیه ایستاد و با شعار آزادی، جایگزین دمکراتیک و ارتش آزادی را بنا کرد. وقتی که خمینی همه چیز را به‌کام فنا می‌کشید،‌ او رو در روی فاشیسم دینی، نیروی جنگنده ترقیخواه و ضد استبدادی ایران را در شورای ملی مقاومت و ارتش آزادی‌بخش‌ ملی احیا و شکوفا کرد.
او جنبش ضد بنیادگرایی را در منطقه برپا کرد. و با ۵۰‌سال مجاهدت و ایستادگی و خطرپذیری، از اوین تا اشرف، نسل‌های پیشتاز ایران را در نبرد آزادی رویین‌تن کرد.
رزمندگان آزادی که اکنون در اشرف۳ در آلبانی تجمع کرده‌اند، همه می‌دانند که معجزه پرواز آنها از میان آتش و خون در اشرف و لیبرتی، آ‌ن هم با ۲۹حمله از زمین و هوا به سادگی به‌دست نیامده است. پایداری پرشکوه و به سلامت جستن پرنده آزادی از قفسی با دیوارهای سیمانی و در محاصره نیروی قدس و ماموران اطلاعات آخوند ها فقط در سال آخر در لیبرتی، با بیش از ۷۰ بار نشستها، توجیهات و پیامهای مسعود رجوی، امکانپذیر شد. اگر اقدامات و رهنمودهایی که او از پنج‌سال پیش بعد از اولین حملة موشکی معین کرد، نبود، آمار شهیدان دهها برابر بیشتر بود.
آری این چنین بود که جایگزین دمکراتیک ماندگار و شکوفا شد. و این چنین بود که مقاومت ما، امید به پیروزی و امید به آزادی را شعله‌ورنگه‌ داشت.

پاسخی شایسته به‌مهم‌ترین شکاف‌های سیاسی و اجتماعی ایران

اعتقاد خلل‌ناپذیر ما به‌رأی مردم و انتخاب آزادانه مردم، باور ما به‌اصل جدایی دین و دولت، تأکید ما بر ‌مشارکت فعال و برابر زنان در رهبری سیاسی جامعه، دفاع ما از خودمختاری ملیت‌های گوناگون ایران در چارچوب وحدت کشور و آمال دمکراتیک هموطنان ما برای ایران فردا، همه و همه بخش مهمی از قدرت جایگزین دمکراتیک است.
این جایگزین، پاسخی شایسته به‌مهم‌ترین شکاف‌های سیاسی و اجتماعی ایران است:
-پاسخ شکاف میان‌ ملیت‌های مختلف در ایران،
-پاسخ تفرقه و جدایی میان شیعه و سنی،
– و هم‌چنین پاسخ شکاف‌ پرتنش میان ایران و کشورهای منطقه است.
می‌دانید که خواسته اصلی این جایگزین دمکراتیک، آزادی و دمکراسی در ایران است، اما این مقاومت با مخالفت پیگیر با سیاست صدور ارتجاع و تروریسم نیز شناخته می‌شود.
جنگ این رژیم از روز اول، با مردم ایران بوده و هست و تمام جنگ‌های خارجی‌اش سرپوش همین جنگ اصلی است. اما این جنگ‌ها نشانه قدرت این رژیم نیست، بلکه فقط این است که هیچ دولتی، مانع جنگ‌ افروزی‌های این رژیم در منطقه نشده است.
همه دیدند که دو سال پیش، رژیم آخوندی از نیروهای مخالف سوری در سوریه شکست خورد. به‌نحوی که اگر امدادهای هوایی خارجی نبود، بساطش را از آن کشور جمع کرده بودند.
امروز هم رژیم ولایت فقیه قدرت بسیج نیروی ایرانی برای اعزام به‌سوریه را ندارد. این رژیم، اقتصاد ایران را به‌خدمت جنگ در منطقه درآورده است.

پرچمدار صلح و آزادی، پرچمدار دفاع از ملت سوریه و پرچمدار یک ایران غیراتمی

در این ۳۸ سال‌، آخوندها ۸ سال را با عراق در جنگ بودند، ۶ سال را با ملت سوریه در جنگ بوده و هستند و بیش از ده‌سال برای ساختن بمب اتمی با جامعه بین‌المللی درگیر بوده‌اند.
مقاومت ایران افتخار می‌کند که در هر سه مورد، در برابر استبداد مذهبی ایستاده است:‌ و پرچمدار صلح و آزادی، پرچمدار دفاع از مردم سوریه و پرچمدار یک ایران غیراتمی است.
از نظر ما و مردم آزادیخواه ایران، قانون اساسی ولایت فقیه، نامشروع، بی‌اعتبار و باطل است. ملت ما خواهان یک قانون اساسی براساس آزادی، دمکراسی و برابری است.
زمان آن است که جامعه جهانی به‌خواست مردم ایران توجه کند.
حرف ما مضمون خواستهای ستارخان سردار انقلاب مشروطیت و دکتر محمد مصدق پیشوای نهضت ملی ایران است.
هم چنان که بارها گفته‌ام ما نه پول می‌خواهیم؛ نه سلاح. حرف ما این است که مبارزه مردم ایران برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه، مشروع، حق و ضروری است.
ما از شما می‌خواهیم «مقاومت در مقابل ستم» را به‌رسمیت بشناسید. همان چیزی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و در اعلامیه حقوق بشر و شهروندی فرانسه آمده است.
و همان چیزی که در بیانیه استقلال آمریکا آمده است: این‌که «وقتی حكومتی حافظ حقوق مردم نیست، مردم حق دارند آن‌را ‌بركنار سازند و به‌جای آن حكومت مورد علاقه خود را به‌وجود آورند».
آری، چنانکه مسعود رجوی گفته است: «نبرد و مقاومت برای آزادی حق مسلم مردم ایران در هر وضعیتی است».
و مقاومت ایران بر آن است تا حکومتی را که ملت ایران از آن بیزار است، ریشه‌کن کند.

راه‌حل بحران منطقه

ما از مواضع كنفرانس سران عربی، اسلامی و آمریكا در ریاض، علیه اقدامات تروریستی و بی‌ثبات‌کننده رژیم ایران استقبال کرده‌ایم. در عین حال تأکید می‌کنیم که راه‌حل بحران منطقه و مقابله با گروه‌هایی مانند داعش در سرنگونی این رژیم، به دست مردم و مقاومت ایران است.
براین اساس به ملل متحد، اتحادیه اروپا و آمریكا و كشورهای منطقه می‌گوییم:
۱- مقاومت مردم ایران برای سرنگونی استبداد مذهبی را به‌رسمیت بشناسید. این رژیم را از ملل متحد و سازمان همکاری اسلامی طرد کنید و کرسی‌های ایران را به مقاومت مردم ایران واگذار کنید.
۲- سپاه پاسداران را در لیست گروه‌های تروریستی بگذارید و آن را از سراسر منطقه اخراج کنید.
۳- خامنه‌ای و سایر سران رژیم را به‌خاطر نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت به‌ویژه قتل‌عام ۶۷ و به‌خاطر جنایت جنگی در منطقه در مقابل عدالت قرار دهید.

عهد آخوندها به‌سرآمده؛ زمان پیشروی است

هموطنان عزیز!
من به‌قدرت عظیم شما تکیه دارم که برای آزادی و برابری بی‌تاب و بی‌قرارید. من به ‌‌شما زنان و جوانان ایران امید دارم، به ‌شما هموطنان کرد، بلوچ، عرب، آذری، ترکمن، لر و بختیاری.‌
در شما نیرویی هست که با مقاومت و اعتراضتان ولایت فقیه را درمانده کرده ‌است.
و در شما قدرتی هست که قطعا می‌تواند استبداد مذهبی را سرنگون ‌کند.
آری، دوران تهاجم و پیشروی است
عهد آخوندها به‌سر آمده است، زمان هزار اشرف و ارتش آزادی است.
پس، ای فرزندان میهن بپاخیزید.
کانون‌های رزم و مقاومت را برپا کنید.
برای آزادی و حاکمیت مردم به پیش به پیش به پیش!

 

ما را دنبال کنید

مریم رجوی

maryam rajavi

رئيس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران برای دوران انتقال حاكميت به مردم ايران

[ادامه]