آبان-۱۷ ۱۳۹۳

مصاحبه روزنامه الزمان با مریم رجوی

Catégories // فعاليت‌ها // مصاحبه‌ها

مصاحبه روزنامه الزمان با مریم رجوی

روحانی از دخالت ایران در سوریه و عراق پشتیبانی می‌کند

حکم دستگاه قضایی فرانسه مشروع بودن مقاومت ایرانیان را اثبات می‌کند و شکستی برای رژیم ولایت فقیه بشمار می رود
روزنامه الزمان بین المللی ۸ نوامبر ۲۰۱۴(۱۷آبان۹۳)

مقدمه:

زنان در طول تاریخ نقشی برجسته در رهبری مردم خود به جانب آزادی و پیشرفت ایفا کرده‌اند و اگر تاریخ نام بی‌نظیر بوتو در پاکستان و خانم تاچر در انگلستان را به‌خاطر سپرده، مریم رجوی نیز یکی از این زنان است که تاریخ سازند، چرا که این بانوی صاحب اراده پولادین و ایمان که هیچ‌گاه خللی در ایمانش نسبت به آرمان خلق ایجاد نمی‌شود، توانسته است خلق ایران و مقاومت ایران را در رویارویی با دیکتاتوری فاشیستی رژیم آخوندی در ایران، رهبری کند، دیکتاتوری‌یی که خود را زیر پرده دین پنهان کرده تا بتواند اراده خلق ایران را در هم بشکند و نقشه‌های توسعه طلبانه‌اش را در منطقه به اجرا در آورد.

مریم رجوی رهبر اپوزیسیون ایران و رئیس جمهور اپوزیسیون به روزنامه الزمان گفت که از شروع ریاست جمهوری حسن روحانی هیچ تغییری در سیاست‌های رژیم ایران ایجاد نشده است.
این مخالف دیرپای ایرانی در گفتگو با روزنامه الزمان گفت که یک سیاست قرون وسطایی دیکتاتوری بر ایران حاکم است. وی تأکید کرد که روحانی یکی از مسئولان امنیتی است که از قبل، بیش‌ترین فعالیت را در زمینه سرکوب و تروریسم وجنگ‌افروزی داشته است. وی افزود که او به هیچ وجه به تغییر یا تخفیف دادن در سیاست اعدام و شکنجه و صدور تروریسم و بنیادگرایی به منطقه نزدیک نشده است. کما اینکه از زمان انتخاب شدنش، هزار تن در ایران اعدام شده اند و این یک رکورد در مقایسه با سال‌های قبل است.

او به صراحت از دخالت‌های تروریستی وجنایتکارانه رژیم در سوریه وعراق دفاع می کند و این اعدام‌های گسترده را اجرای قانون می داند. وی گفت صرف نظر از ماهیت این شخص وموضع او، مهم‌ترین چیزی که باید درک شود، ماهیت ضد تاریخی و واپسگرای این رژیم است که به ‌هیچ وجه ظرفیت اصلاح ندارد. او توضیح داد که بر اساس قانون اساسی ولایت فقیه، رهبر این رژیم از اختیارات بی حد وحصری برخوردارست، از جمله فرماندهی کل نیروهای مسلح و انتخاب رئیس قوه قضاییه و رئیس اداره رادیو و تلویزیون و تعیین اعضای شورای نگهبان قانون اساسی (که آن‌ها به نوبه خود اختیار تأیید مصوبات مجلس و ….را دارند)، عزل و برکناری رئیس جمهور و اختیارات بسیار دیگر ( ماده ۱۱۰). وی گفت ماده ۱۱ قانون اساسی تصریح می‌کند که دولت ملتزم است «وحدت سیاسی اقتصادی وفرهنگی جهان اسلام» را به‌وجود آورد و این چیزی نیست جز صدور بنیادگرایی و تروریسمی که رژیم در حال حاضر با تمام قوا به آن مشغول است.

اهمیت حکم اخیر دادگاه فرانسه در منع تعقیب مجاهدین و شورای ملی مقاومت و تأثیر این حکم در عمل مقاومت در داخل وخارج چیست؟

این حکم اثبات‌کننده مشروعیت مقاومت مردم ایران برای سرنگونی رژیم و همچنین شکست بزرگی برای حکومت ولایت فقیه است.
این حکم، نقطه پایان پرونده‌ و تحقیقاتی است که نزدیک به ۱۴ سال پیش علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت، بر اساس خواست ملاهای ایران و در نتیجه یک معامله کثیف میان دولت وقت فرانسه با رژیم ایران گشوده شد.

سردبیر سابق نشریه ژورنال دیمانش چاپ پاریس، کلود موریس، فاش می‌کند که شخصا در ملاقات دوویلپن وزیر خارجه پیشین فرانسه و کمال خرازی وزیر خارجه پیشین ملاها در سال ۲۰۰۳ در تهران بوده و شاهد بوده که دو طرف در مورد حمله پلیس فرانسه به دفاتر شورای ملی مقاومت در حومه پاریس به توافق می‌رسند. حمله‌یی که با ۱۳۰۰ پلیس با سر و صدای زیاد، در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ صورت گرفت.
در آن زمان، فرانسه که به‌دلیل اشغال عراق توسط آمریکا بازار خود را در عراق از دست داده بود، برای جبران به ایران چشم دوخته بود و به این منظور باید مقاومت ما قربانی و متلاشی می‌شد تا رضایت ملایان فاشیست به‌دست بیاید. اما پایداری اعضای مقاومت و حمایت هموطنان ایرانی و پارلمانترها و شخصیت‌های فرانسوی و اروپایی، این طرح را با شکست مواجه کرد.

با اینکه هیچ چیز غیرقانونی از دفاتر و مراکز مقاومت ما به‌دست نیاوردند، اما ملاها برای تحت فشار قرار دادن مقاومت ایران، تلاش کردند پرونده قضایی علیه مقاومت را با پرونده‌سازی زنده نگهدارند. آن‌ها با مخارج بسیار و به کار گیری شورای عالی امنیت، وزارت خارجه و قوه قضاییه و بسیج مأموران و شبکه‌های اطلاعاتی و دیپلوماتیک خود انواع اتهامهای دروغ را وارد این پرونده می‌کردند. ولی نبرد حقوقی و سیاسی جنبش ما، سرانجام این پرونده‌سازی را در هم شکست.

ابتدا در سال ۲۰۱۱ قضاییه فرانسه، حکم داد که نه مجاهدین و نه شورای ملی مقاومت و نه ارتش آزادیبخش در راستای سرنگونی رژیم ایران مرتکب تروریسم نشده اند. سپس در سال ۲۰۱۴در حکم دیگری، هر گونه افترائات مالی علیه مقاومت ایران را بی‌اعتبار کرد.
قضاییه فرانسه تأکید کرد: «صفت تروریسم در این پرونده باید به کنار گذاشته شود … مجاهدین از شیوه‌هایی که ماهیت تروریستی دارد استفاده نکرده‌اند.… در این پرونده، سندی دال بر اقدام مسلحانه‌یی که غیر نظامیان را عمدا هدف قرار داده باشد، وجود ندارد. در شهرهای ایران، هدف‌ها به‌طور سیستماتیک نهادهای سرکوبگر امنیتی و انتظامی و نظامی و حکومتی بوده و عملیات در پاسخ به سرکوب و شکنجه و هزاران اعدام و جنایت‌های رژیم ایران، انجام می‌شده است…».

دولت فرانسه با اختصاص دادن انبوهی وقت و انرژی به این پرونده ساختگی، عملا ظرفیت‌های خود را به جای مبارزه با بنیادگرایی و تروریسم، به مقابله با آنتی تز بنیادگرایی و آلترناتیو رژیم ولایت فقیه، اختصاص داد. و این ضربه‌یی بود به مردم منطقه و همه جهان. این عینا همان وضعیتی است که در آمریکا و انگلیس و اتحادیه اروپا و کانادا پیش آمد که سال‌ها ظرفیت‌هایی که می‌توانست به مبارزه با تروریسم اختصاص یابد، با زدن برچسب تروریستی به مقاومت ایران هدر رفت.

تغییر در سیاست‌ها

آیا تغییری در سیاست‌های حکومت ایران پس از روی کار آمدن رئیس‌جمهور جدید حسن روحانی که برخی او را جزء کبوترها محسوب می‌کنند، ایجاد شده است؟

خیر، تغییری در سیاست‌های این رژیم به‌وجود نیامده و این انتظار که در سیاست‌های استبداد قرون وسطایی حاکم، تغییری ایجاد شود، بیهوده است.
روحانی که سال گذشته رئیس جمهور رژیم شد، یک چهره امنیتی است و بیشتر فعالیتش در این حکومت در امور سرکوب، تروریسم و جنگ‌افروزی بوده است. به مدت ربع قرن او نماینده خامنه‌ای در شورای عالی امنیت بوده است. بنابراین تا آن جا که به او برمی‌گردد، هرگز به تغییر یا هرگونه کاهشی در سیاست اعدام و شکنجه و صدور تروریزم و بنیادگرایی به منطقه، نزدیک نمی‌شود. کما این که از هنگام انتخاب او تاکنون هزار نفر در ایران اعدام شده‌اند که بیشتر از سال‌های گذشته است. او صریحا از دخالت‌های تروریستی و جنایتکارانه رژیم در سوریه و عراق دفاع می‌کند و اعدام‌های گسترده را حکم قانون می‌داند
اما صرفنظر از ماهیت و مواضع این شخص، آن چه اهمیت اساسی دارد، ماهیت ضدتاریخی و پس‌افتاده کل رژیم است که ظرفیت هیچ گونه رفرمی را ندارد.

طبق قانون اساسی ولایت فقیه، سردمدار رژیم از اختیارات نامحدود برخوردار است. از جمله فرماندهی کل قوا، انتصاب رئیس قضاییه و رئیس رادیو تلویزیون، انتصاب اعضای شورای نگهبان (که آن‌ها به نوبه خود تصویب قوانین مجلس را برعهده دارند)، اختیار عزل رئیس جمهور و بسیاری اختیارات دیگر.(اصل۱۱۰)
این قانون، دولت را موظف به تحقق بخشیدن به «وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام» کرده است.(اصل ۱۱) که هیچ معنایی جز صدور بنیادگرایی مذهبی و تروریسم که هم اکنون رژیم با تمام قوا به آن مشغول است، ندارد.
سپاه پاسداران، ارتش ایدئولوژیک و ستون فقرات ولایت فقیه است و بر طبق قانون اساسی «نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن» را برعهده دارد. (اصل ۱۵۰) و در موارد متعدد، خود همین قانون، تبعیض دینی را نهادینه کرده است.
روح قانون اساسی ملاها که اصول مورد اشاره، نمودهایی از آن است، ولایت فقیه یا حاکمیت تحمیلی «آخوند» بر سرنوشت یک ملت است. این ولایت از یک طرف، حاکی از یک استبداد افسارگسیخته است، از طرف دیگر، بیان ضعف و پوسیدگی است. یعنی اگر در قدرت مطلقه ولایت فقیه، یا در سیاست شکنجه و اعدام روزانه یا در سیاست صدور بنیادگرایی یا درنقش سپاه پاسداران یا در انواع تبعیض‌ها، کمترین‌ تغییری بدهد، چنان شکاف‌هایی در سراپای حکومت ایجاد می‌شود که به نابودی آن منجر می‌شود.

پس از سرکوب قیام دانشجویان و مردم که در زمان رئیس جمهور سابق احمدی نژاد صورت گرفت، آیا این، به معنای خاموش شدن صدای اپوزیسیون است؟ آیا شما در انتظار قیام‌های دیگری هستید؟

جامعه ایران لبریز از نارضایتی است. این نارضایتی عوامل بی‌شماری دارد: حاکمیت یک رژیم ارتجاعی و مطلقه که با اعتقادات، فرهنگ و خواست‌ها و آمال مردم ‌در تعارض است، اعدام ۱۲۰هزار مخالف سیاسی(که ۹۰درصد آن‌ها اعضای مقاومت ایرانند) از جمله قتل‌عام سی هزار زندانی سیاسی در سال ۱۹۸۸، اعمال سرکوب و کنترل دائمی و خفه‌کننده در تمام بخشهای جامعه، تبعیض و تحقیر هموطنان اهل سنت و نیز پیروان سایر ادیان و ملیتهای مختلف ایران (کردها، عرب‌ها، بلوچ‌ها، ترکمن‌ها، آذری‌ها ‌و …) و بالاخره فقر و محرومیت و گرانی و بیکاری بسیار شدید، تحت‌تأثیر سرازیر کردن عمده درآمد ایران به تنور جنگ سوریه و عراق و ماشین سرکوب.

در یک کلام، جامعه ایران یک وضعیت انفجاری دارد و به همین دلیل ملاها سازماندهی سپاه پاسداران را با مأموریت مقابله با قیام‌های مردم هر استان تنظیم کرده‌اند. یکی از دلایل وحشت ملاها از مجاهدین، نقش آن‌ها در برانگیختن قیامهاست.
در خلال قیامهای ۲۰۰۹، دادستان وقت تهران در گزارش رسمی خود به مجلس که در مطبوعات منتشر شد، تأکید می‌کرد که «مجاهدین به صورت سازمان‌یافته و حساب شده در این حوادث و تشدید آن نقش داشته‌اند».
کلیه افرادی که به‌دلیل اعترضات سال ۲۰۰۹ اعدام شدند، از هواداران مجاهدین بودند. اتهام آن‌ها سازماندهی آن تظاهرات بود. در همان موقع آخوند علم‌الهدی، عضو خبرگان و نماینده خامنه‌ای در مشهد، در اجتماعی در تهران گفت: این مجاهدین بودند که اغتشاش‌ها را فرماندهی کردند.

شورای ملی مقاومت چه نهادی است و چه نقشی دارد؟

شورای ملی مقاومت یک ائتلاف دیرپا از سازمان‌ها و شخصیت‌های دموکراتیکی است که خواهان سرنگونی رژیم هستند و سازمان مجاهدین خلق ایران یک عضو آن است. این شورا به‌مثابه پارلمان در تبعید مقاومت، از نمایندگان اقوام و مذاهب مختلف جامعه ایران، همچنین از گروه‌ها و سازمان‌هایی با گرایش‌های سیاسی و عقیدتی گوناگون، تشکیل شده که همگی در سرنگونی رژیم ولایت فقیه و برقراری آزادی و دموکراسی مشترکند.
شورای ملی مقاومت از سال ۱۳۶۰تأسیس شده و تاکنون طرح‌ها و مصوبات راهگشایی در مورد مسائل اساسی مبارزه کنونی، و دموکراسی، کثرت‌گرایی، حقوق بشر و برابری زن و مرد، برای ایران آزاد فردا ارائه کرده است.

آخرین وضعیت در محل استقرار اعضای مجاهدین در کمپ لیبرتی چگونه است؟ آیا از فشارها علیه رژیم کاسته نشده؟

اعضای مجاهدین، یعنی مهم‌ترین نیروی مخالف رژیم، از ‌سال ۲۰۱۲از کمپ اشرف در استان دیالی، به زندان لیبرتی منتقل شدند.
آن‌ها به مدت ربع قرن، اشرف را از یک بیابان لم‌یزرع، به شهر پیشرفته‌یی با زیرساخت‌ها و تأسیسات مدنی و آموزشی، تبدیل کردند. ‌در این مکان، اعضای مجاهدین روابطی بر اساس آزادی و دموکراسی و برابری میان خود شکل دادند.

آن جا در واقع شهر آزادی بود و الگویی برای زنان و جوانان ایران. به نحوی که از اشرف برای مبارزه علیه ملاها الهام می‌گرفتند.
انتقال مجاهدین از اشرف به لیبرتی، یک جابه‌جایی اجباری و یک بی‌خانمان‌سازی تحمیلی بود که دولت عراق بر اساس سفارش خامنه‌ای آن را به‌اجرا گذاشت و از همراهی و هم‌سویی ملل متحد و دولت آمریکا و اتحا‌دیه اروپا برخوردار شد. دولت‌های غرب، حمایت از این طرح را با این بهانه فریبکارانه توجیه می‌کردند که مجاهدین به یک کمپ ترانزیت موقت منتقل می‌شوند تا سپس به کشورهای دیگر انتقال یابند. در حالی‌که پس از گذشت سه سال، تنها ۱۰درصد آن‌ها به کشور ثالث منتقل شده اند

رژیم ایران

دولت مالکی بنا به دستورات رژیم ایران، محاصره ضدانسانی سختی علیه این کمپ برقرار کرده بود که هنوز هم ادامه دارد. از جمله، دسترسی آزادانه ساکنان کمپ به پزشک و بیمارستان را سلب کرده بود. بر اثر این محاصره، تاکنون۲۱نفر از بیماران که درمان آن‌ها امکان پذیربود، جان سپرده‌اند. در هشت سال اخیر، دولت عراق با اجرای طرح‌های ملاهای ایران ۲۷ بار به اشرف و لیبرتی حمله کرده‌است. این شامل شش قتل‌عام است که شهیدان و مجروحان بسیاری برجا گذاشت.

من از ملت مصر که دوست و برادر ملت ایران هستند و از دولت این کشور می‌خواهم که از حقوق پایمال شده خواهران و برادرانشان در کمپ لیبرتی حمایت کنند و از دولت عراق بخواهند که به محاصره ظالمانه این کمپ پایان دهد و ملل متحد این محل را به عنوان یک کمپ پناهندگی به‌رسمیت بشناسد. به خصوص که ساکنان آن پناهندگانی هستند که حفاظت شده در چارچوب کنوانسیون چهار ژنو نیز می‌باشند.

اعضای جنبش شما در اشرف و سپس در لیبرتی بیش از ۱۱سال است در محاصره و زیر فشار انواع محدودیت‌ها و حمله‌ها و کشتارها هستند. رژیم ایران بارها برای نابودی تشکیلات سازمان شما اقدام کرده. دولت آمریکا و سایر دولت‌های غرب با پرونده‌سازی و لیست گذاری سعی کرده‌اند این جنبش را از کار بیندازند. و در داخل ایران هر کس از مجاهدین حمایت کند به مجازات سنگین و حتی اعدام محکوم می‌شود.

چه عاملی باعث شده که با وجود همه این فشارها، مقاومت ایران پابرجا ماند و هم‌چنان نیروی اصلی اپوزیسیون ایران باشد؟

بله، این درست است که رژیم ولایت فقیه، بی‌وقفه در حال توطئه و حمله و شیطان‌سازی برای نابودی این جنبش است، اما مجاهدین با پایداری و فداکاری خود توانسته‌اند این فشارها را خنثی کنند و یک جنبش رویان و متحد و قدرتمند داشته باشند که بر مهم‌ترین تحولات ایران اثرگذار است و ملاها همیشه آن را تهدید اصلی خود می‌بینند. اعضای این جنبش برای رسیدن به مقصد آزادی ایران، از همه چیز خود گذشته‌اند. دو شعار اصلی اعضای این جنبش فدا و صداقت است.

عوامل این پایداری، قبل از هر چیز حمایت مردم ایران است. خواست نیرومندی در جامعه ایران برای دستیابی به آزادی و سرنگونی رژیم ولایت فقیه وجود دارد و این خواست در این مقاومت تبلور یافته است.
هموطنان ما با پذیرش ریسک‌های بسیار، این جنبش را از نظر مالی تأمین می‌کنند. شبکه‌‌های مقاومت در داخل ایران و تشکیلات هواداران جنبش در خارج ایران، تحت تأثیر همین حمایت مردمی، گسترش پیدا می‌کنند یا ضربات دشمن را بازسازی می‌کنند.
عامل دیگر، تشکیلات نیرومند این مقاومت است. اعضای این مقاومت، آموخته‌اند که با روابط انسانی پیشرفته و با همبستگی پرشوری در میان خود، روابط متحد و یگانه‌یی برقرار کنند که در برابر فشارهای دشمن دوام بیاورد.
عامل دیگر، مرزبندی خدشه ناپذیر با رژیم ملاها و پیگیری امر سرنگونی این رژیم با همه دسته‌بندی‌های آن است. آزادی ایران از نظام ولایت فقیه و استقرار دموکراسی در ایران، برای جنبش ما یک آرمان خدشه ناپذیر است. در غیر این صورت جنبش ما در مقابل این رژیم، آسیب‌پذیر می‌شد و به سرعت راه زوال را طی می‌کرد.
رهبر مقاومت، مسعود رجوی گفته است: بدون آزادی و احترام به اختیار و انتخاب انسانی، دم زدن از خدا و اسلام بیهوده است.

در انسان‌شناسی اسلام و قرآن، مهم‌ترین خصیصه انسان که او را از سایر موجودات جدا می‌سازد، آزادی اوست. و بر همین اساس می‌تواند مسئولیت بپذیرد.
این پیامی است که ما از اسلام حقیقی و اصیل گرفتیم. اسلامی که برای آزادی انسان بیشترین ارزش را قائل است.

ما با پایبندی به پیام‌ها و ارزش‌های اساسی اسلام، به برابری زن و مرد معتقدیم و این آرمان را در مبارزه و عمل جنبشمان محقق کرده‌ایم. برابری زنان با مردان، آزادکننده انرژی عظیمی است که قرن‌ها به بند کشیده شده بود و اکنون، چه در شکست بنیادگرایان و چه در ساختن بنای دموکراتیک جامعه، یک نیروی تعیین‌کننده است. این اعتقادی است که آنتی‌تز مؤثر و قدرتمند بنیادگرایی است و کلید رهایی را در دست دارد.

حقوق خلق

موضع شما در قبال اقلیت‌های به حاشیه رانده شده و تحت ستم در داخل ایران، مانند عرب‌های اهواز، چیست؟ آیا برای مقابله با خشونت رژیم ایران، با آن‌ها هماهنگی می‌کنید؟

ما مبارزه هموطنان عربمان برای استیفای حقوق مردم عرب را ارج می‌نهیم و بر لزوم پیوند آن با مبارزه مردم سراسر کشور برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه، تأکید داریم. ما قویا سرکوب آنان را محکوم می‌کنیم و در سطح داخلی و بین‌المللی، آن را افشا می‌کنیم.
شورای ملی مقاومت از آغاز بر «رفع ستم مضاعف از همه شاخه‌ها و تنوعات ملی ایران و تأمین جمیع حقوق و آزادی‌های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی برای آن‌ها، در چارچوب وحدت، حاکمیت و یکپارچگی تجزیه ناپذیر کشور»، تأکید کرده است. باید استفاده از زبان عربی و ترویج آن برای هموطنان عرب، به رسمیت شناخته شود؛ کما این که زبان بلوچی، کردی، ترکی، و … برای هموطنانی که زبان مادری‌شان همین‌هاست.
باید خاطرنشان کنم که شماری از اعضا و مسئولان مقاومت، چه در سازمان مجاهدین و چه در شورای ملی مقاومت، از فرزندان مردم عرب هستند.
جنبش ما همان قدر تهرانی است که کرد و ترک و بلوچ و ترکمن و عرب است. شمار زیادی از اعضا و مسئولان ما از جمله بنیان‌گذار مجاهدین از همین ملیتها بوده‌ و هستند.

آیا خودداری رژیم ایران از شرکت در حمایت در جنگ علیه داعش، برخاسته از رابطه ایران با این جریان و حمایتش از آن است؟

مهم این است که ببینیم منشأ مشکل در کجاست. من فکر می‌کنم امروز هیچ تردیدی وجود ندارد که اگر صدور تروریسم و بنیادگرایی و اشاعه این پدیده شوم توسط رژیم و تلاشش برای سلطه بر جهان اسلام و عرب نبود، ما امروز با چنین پدیده‌یی مواجه نبودیم. به وضعیت سوریه نگاه کنید: اگر از شروع قیام‌های ملت سوریه علیه دیکتاتوری اسد، سپاه پاسداران با تمام قوا به سرکوب و کشتار و نسل‌کشی در این کشور دست نزده بود، از مدت‌ها پیش رژیم اسد سقوط کرده و شرایطی که در آن گروه داعش شکل گرفت، به‌وجود نمی‌آمد.

در عراق نیز اگر رژیم ولایت فقیه پس از خروج آمریکا از این کشور، آن را اشغال نکرده بود، و به وسیله دولت دست‌نشانده خود، یعنی دولت مالکی، این همه سرکوب نمی کرد و بخش عظیمی از مردم عراق را به حاشیه نمی‌راند، زمینه‌یی برای رشد داعش فراهم نمی‌شد.
در نتیجه، این گروه زاییده شرایطی است که رژیم ولایت فقیه ایجاد کرده است. به همین دلیل، را‌ه‌حل ریشه‌یی در برابر آن نیز خلع ید از ملاها، از همه این کشورهاست و انتظار اینکه این رژیم در جنگ علیه این پدیده، شرکت فعال داشته باشد، بیهوده است. در فارسی ما ضرب‌المثلی داریم که می‌گوید: چاقو دسته خودش را نمی‌برد.

درست به‌عکس، ملاها از تشکیل ائتلاف بین‌‌المللی و مبادرت آن‌ها به عمل نظامی در سوریه و عراق، عمیقا بیمناکند. خامنه‌ای سردمدار این رژیم، در ۱۵سپتامبر گذشته، با تشکیل ائتلاف بین‌المللی و مقابله با داعش، به شدت مخالفت کرد. قاسم سلیمانی فرمانده نیروی تروریستی قدس نیز به شبه نظامیان عراقی گفته است: «دشمن مشترک ما آمریکا و ائتلاف است و نباید از آن منحرف شویم».
این مخالفت‌ها بی‌سبب نیست. به عنوان مثال، پس از شروع بمباران‌ها بود که نوری مالکی، که رژیم ایران ۸سال بر روی او سرمایه‌گذاری کرده بود، ناچار به کناره‌گیری از نخست‌وزیری شد. در حالی که ملاهای تهران تا آخرین دقیقه، بر حفظ او اصرار می‌کردند.
مطابق گزارش‌ها از درون رژیم، حالا ملاها در مباحث درونی خود این نگرانی را ابراز می‌کنند که وقایعی که با تشکیل این ائتلاف و گسترش بمباران‌ها در سوریه شروع شده، ممکن است به ساقط کردن بشار اسد بینجامد. ملاها حضور ائتلاف را با سلطه‌جویی و اشغالگری خود در این کشورها در تعارض می‌بینند.

جالب این‌جاست که رژیم در عین حال می‌خواهد با دخالت خود تا آنجا که بتواند از نتایج عملیات بین‌المللی علیه داعش بهره‌مند شود و سلطه ضربه خورده خود در عراق و سوریه را بازسازی کند. رژیم در صدد تکرار تجربه سال ۲۰۰۳است. رژیم می‌خواهد با استفاده از شرایط بمباران، عملیات نظامی و ارتکاب جنایت علیه بشریت برای حفظ بشار اسد را افزایش دهد و در عراق هم به وسیله گروه‌های شبه نظامی‌ سفاکش، به نسل‌کشی سنی‌ها و مخالفان سلطه رژیم ادامه دهد.

دولت‌های غرب نباید اشتباه فاجعه‌بار آمریکا در سال ۲۰۰۳را تکرار کنند که برای استفاده از همکاری رژیم، درهای عراق را به رویش باز کرد و در قدم بعد، عراق را در سینی طلایی به ملاها تقدیم نمود. ملاها برای پیش بردن منافع خود، این تصویر غلط را ارائه می‌کنند که گویا ائتلاف بین‌المللی یا دولت‌های غرب مجبورند که یا با داعش هم جبهه شوند، یا با رژیم تهران.
درست بر عکس، مشکل اصلی در منطقه، رژیم ایران است. بحران در عراق و سوریه، حاصل سیاست‌های رژیم ایران است و گسترش تروریسم و افراطی‌گری در منطقه، محصول سرکوب و جنایات این رژیم و دست‌نشاندگانش، مانند اسد و مالکی است و اولین قدم برای حل مشکل، خلع ید کامل از رژیم ایران در سوریه و عراق است. باید همه دستگاه‌های سیاسی و امنیتی و نظامی این کشورها، از عوامل رژیم ایران پاک‌سازی شود؛ و الا مشکل، همچنان‌ ادامه خواهد یافت.

مذاکرات ایران و کشورهای پنج به علاوه یک بر سر برنامه اتمی ایران، از یک سال پیش، پی در پی تکرار می‌شود. بدون این که اختلاف‌های اساسی میان دو طرف، کاهش پیدا کند. و روشن نیست سرانجام آن چه خواهد بود. شما در این مورد چه دیدگاهی دارید؟

پایه‌یی‌ترین حقیقت که باید مبنای هر بررسی قرار گیرد، این است که ملاها ـ چنان که دو دهه پیش، رفسنجانی تصریح کرد ـ بمب اتمی را برای بقای نظام خود می‌خواهند. آن‌ها می‌خواهند با دستیابی به سلاح اتمی، از یک طرف، رژیم خود را در برابر خطر سرنگونی تضمین کنند، از طرف دیگر، کشورهای منطقه را با آن تهدید کنند.

ما را دنبال کنید

مریم رجوی

maryam rajavi

رئيس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران برای دوران انتقال حاكميت به مردم ايران

[ادامه]