خرداد-۱۷ ۱۴۰۲

قیام بزرگ‌تری علیه استبداد دینی در راه است

Catégories // آخرین خبرها // برگزيده // فعاليت‌ها

قیام بزرگ‌تری علیه استبداد دینی در راه است

از دیماه سال ۹۶، ایران شاهد چند قیام‌ بزرگ بوده است. بزرگ‌ترین قیام از شهریور سال ۱۴۰۱ به‌دنبال قتل مظلومانه یک دختر کرد ـ ژینا امینی ـ کلید خورد. این قیام، صحنه سیاسی ایران را تغییر داد و چند تحول مهم ایجاد کرده است: قطعیت روند سرنگونی رژیم، به‌ بن‌بست رسیدن حکومت آخوندها، جهش مقاومت سازمان‌یافته در داخل ایران و شکست شبه‌ آلترناتیو‌های کاذب.

نقش پیشتاز زنان در قیام

نقش پیشتاز و رهبری‌کننده‌ زنان ایران در قیام سال ۱۴۰۱ جهان را شگفت‌زده کرد. جهان که به ایران از دریچه تبلیغات آخوندها و دولت‌های مماشات‌گر غرب نگاه می‌کرد، یکباره دید که جامعه ایران در مقاومت علیه این رژیم قرون‌وسطایی به چه درجه‌یی از پیشرفت نائل شده و زن ایرانی از چه جایگاهی برخوردار است. همه دیدند که زنان و دختران جوان در بسیاری صحنه‌ها در خط مقدم رویارویی با پاسداران هستند و اعتراض‌ها را سازمان می‌دادند.

البته این قیام یک پدیده خلق‌الساعه نبود و نقش رهبری‌کننده زنان در آن هم اتفاقی نبود، بلکه از یک طرف حاصل بیش از ۴۰ سال مبارزه مردم و مقاومت ایران با پرداخت بهای سنگین، از جمله قتل عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷ و ایستادگی در مقابل شکنجه، زندان و سرکوب بوده است و از طرف دیگر محصول مبارزات و نقش زنان در رهبری مقاومت طی چند دهه گذشته بود.

قیام‌ اخیر نشان داد که مردم ایران تصمیم خود را برای سرنگونی رژیم گرفته‌اند. زنان در این قیام پیشتاز بودند و در بسیاری صحنه‌ها جوانان را فرماندهی می‌کردند. نقش چشمگیر زنان نشانه‌ دیگری از عزم جامعه ایران برای یک دگرگونی بزرگ است. و این که آماده پرداخت قیمت سنگین برای آزادی هستند. طی ۶ ماه، حداقل ۷۵۰ تن از تظاهرکنندگان به دست پاسداران به‌قتل رسیدند.

با این حال به‌رغم سرکوب، وضعیت انفجاری‌تر شده است. شمار زیادی اعتراض‌ و اعتصاب برگزار می‌شود. کارگران نفت، گاز، فولاد و نیروگاه‌های برق و معادن مس در ۳۸ شهر ایران به اعتصاب دست زدند. مردم زاهدان، بزرگ‌ترین شهر استان بلوچستان هر هفته پس از نماز جمعه تظاهرات می‌کنند و تظاهرکنندگان فریاد می‌زنند مرگ بر خامنه‌ای و «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر».

نتایج قیام

یکم: رژیم در بن‌بست فرو رفته و توان کم‌ترین رفرمی ندارد. چون باعث شکستن هژمونی خامنه‌ای و سقوط کل رژیم می‌شود. رژیم به ‌اقدام‌هایی برای بقای خود دست می‌زند که نارضایتی را تشدید و آتش قیام را شعله‌ورتر می‌کند. در یک کلام، بازگشت به شرایط قبل از قیام ناممکن شده است. نتیجه این که سرنگونی رژیم به‌دست مردم و قیام و مقاومت سازمان‌یافته‌شان حتمی است.
تمامیت رژیم و به‌خصوص موقعیت خامنه‌ای و رئیس‌جمهورش به شدت ضعیف شده. در بدنه رژیم به‌خصوص در نیروی شبه‌نظامی بسیج، جریانی از ریزش وجود دارد. قیمت پول رسمی کشور نسبت به سال ۲۰۱۵، ۱۷ برابر سقوط کرده است. تورم ۵۰ درصدی، کسری بودجه بیش از پنجاه درصدی، بیکاری فزاینده، فساد سیستماتیک حکومتی و فقر گسترده مردم، رژیم را در مقابل جامعه‌یی قرار داده که قصد سرنگونی آن را دارد.

دوم: این قیام هیچ شکی باقی نگذاشت که مردم ایران خواستار پایان دادن به دیکتاتوری مذهبی و ایجاد جمهوری مبتنی بر انتخابات آزاد، جدایی دین و دولت و ارزش‌های دموکراتیک هستند. رژیم قادر به خاموش کردن قیام نیست. امروز مرگ برخامنه‌ای شعاری است که بر زبان همه اقشار جامعه جاری است. هم‌چون شعار مرگ بر شاه در ماه‌های آخر حکومت وی.

سوم: ائتلاف‌های پوشالی و آلترناتیوهای کاذب کنار زده شده‌اند. وقتی که اعتراض‌ها بالا گرفت، بازیچه‌های قدرت‌های غربی خود را اپوزیسیون رژیم جا زدند ادعا می‌کردند که رهبری قیام را در دست دارند، یا با استفاده از تلویزیون‌های وابسته به‌ همان دولت‌ها شوهای سیاسی درباره تشکیل آلترناتیو برگزار می‌کردند. اما به سرعت همه دیدند که آن‌ها هیچ نقشی در قیام ندارند و برخی ازاین به‌اصطلاح مخالفین حتی از کنار آمدن با سپاه پاسداران حمایت می‌کردند. همه این‌ها به نیت کارشکنی در قیام تشکیل شده بودند و در عمل به‌ضرر قیام و به سود خامنه‌ای شد. به‌همین دلیل جامعه ایران آن‌ها را طرد کرد.

چهارم: شبکه‌های اجتماعی مقاومت به ارتقاء چشمگیری دست پیدا کرد است.
مشخص شد که نیروی اصلی قیام جوانان و به‌خصوص زنانی هستند که کانون شورشی را تشکیل می‌دهند. این کانون‌ها در سال گذشته حدود سه هزار عملیات ضد اختناق انجام داده‌اند. در فروردین ۱۴۰۲، مقاومت ایران اعلام کرد که از اول قیام بیش از ۳۶۰۰ نفر از اعضای کانون‌های شورشی زندانی‌اند یا اثری از آن‌ها نیست. نکته تحول مهم اما این است که تعداد کسانی که در ایران به این شبکه پیوسته‌اند، بسیار بیشتر از تعداد دستگیر شده‌هاست. این یک دستاورد قابل توجه است.
رژیم در تحلیل‌های درونی خود مجاهدین را گروهی ارزیابی می‌کند که «دارای اتحاد و تشکیلات منسجم‌اند»، «شبکه نفوذ در کشور، توان و سابقه مبارزاتی و توان اطلاعاتی بالا برای رد گم کردن سیستم‌های اطلاعاتی دارند؛ تنها سازمانی است که برای آلترناتیو بودن برنامه دارد، در نتیجه هم برانداز است و هم موذی».

اقدامات رژیم برای مقابله با قیام:

رژیم برای مهار قیام و بقای خود به ‌سرکوب بیرحمانه اعتراضات و افزایش اعدام و دستگیری‌های گسترده تکیه دارد.
طی ماه مه امسال ۱۲۷ اعدام به‌صورت رسمی اعلام شده اما تعداد دقیق بسیار بالاتر است. به‌دنبال آن رئیس قضاییه اعلام کرد اعدام‌های بیشتری در راه است. هدف ایجاد وحشت برای مقابله با قیام است. اما برخلاف محاسبه رژیم خشم عمومی بیشتر شده است.
آخوندها سرکوب را به‌ویژه علیه زنان شدت داده‌اند. آن‌ها حملات شیمیایی به مدارس دخترانه را برنامه‌ریزی کردند.
و محدودیت‌های بسیاری را با تحمیل حجاب اجباری برای زنان ایجاد می‌کنند. بسیاری از زنان دستگیر شده‌اند. شعار زنان ایران این است چه باحجاب، چه بی‌حجاب، پیش بسوی انقلاب و من همواره تاکید کرده‌ام: نه به حجاب اجباری، نه به دین اجباری و نه به حکومت اجباری.

آخوندها هم‌چنین به کمپین اطلاعات غلط و شیطان‌سازی برای ترویج این تلقی که آلترناتیوی برای رژیم حاکم وجود ندارد، دست می‌زنند.
اخیرا اسنادی از درون وزارت خارجه آخوندها افشا شد که نشان می‌دهد مهم‌ترین نهادهای سیاسی و امنیتی رژیم شامل سپاه پاسداران، نیروی تروریستی قدس، قوه قضاییه و وزارت‌خانه‌های خارجه و کشور و اطلاعات کمیته مشترکی برای مقابله با مجاهدین تشکیل داده‌اند. از مجموع ۱۳ اداره کل وزارت خارجه روسای هفت اداره کل نیز در این کمیته شرکت دارند آن‌ها از جمله طرح‌هایی اتخاذ کرده‌اند برای آنچه «اعتبار زدایی از مجاهدین» توصیف کرده‌اند.

تعهد راسخ ما برای سرنگونی

ما معتقدیم که مردم و مقاومت ایران قادر به سرنگونی این رژیم هستند. مهم‌ترین اصل مورد اعتقاد ما آزادی است. ۱۲۰هزار تن از فرزندان ایران به‌خاطر آزادی جان خود را تقدیم کرده‌اند.
ما و مردم ما بر حاکمیت مردم و رد هر نوع دیکتاتوری تاکید داریم. هم‌ استبداد مذهبی هم استبداد سلطنتی. شعار فراگیر مردم ایران در این قیام، نه شاه و نه شیخ بود. ما در پی‌آنیم که به هر قیمت آزادی و دموکراسی نصیب‌ مردم‌مان شود.

۱۹سال پیش در جلسه‌یی در پارلمان اروپا گفتم: آخوندهای در تهران چنین القا می‌کنند که هر تغییر جدی، مستلزم جنگ خارجی است و گزینه‌یی جز مماشات وجود ندارد. اما من گفتم یک راه حل سوم وجود دارد: تغییر توسط مردم و مقاومت سازمان‌یافته ایران.

اکنون می‌خواهم تأکید کنم که این راه‌حل از دل قیام مردم ایران سر برآورده است. آلترناتیو واقعی، در دل یک نبرد طولانی خلق شده که نسل‌های پیاپی برای آن جان و زندگی خود را فدا کرده‌اند. شورای ملی مقاومت که دربرگیرنده‌ عقاید گوناگون است، چهار دهه پیش در تهران تشکیل شد و اکنون پرچمدار راه‌حل واقعی ایران است.
برنامه مقاومت ایران عبارت است از جمهوری، جدایی دین و دولت، آزادی‌های کامل فردی و اجتماعی، برابری زن و مرد، خودمختاری ملیت‌ها، لغو حکم اعدام، نظام قضایی مستقل، انحلال سپاه پاسداران، ایران غیراتمی و همزیستی و همکاری‌های بین‌‌المللی و منطقه‌‌یی. سازمان مجاهدین در کانون این آلترناتیو معتقد به اسلام دموکراتیک و جدایی دین و دولت است و در نتیجه این مقاومت آنتی‌تز استبداد مذهبی است.

چشم‌انداز

از سال ۲۰۱۷ تا کنون هر قیامی که رژیم آن را سرکوب کرده عمیق‌تر و گسترده‌تر از جایی دیگر سر باز کرده و رژیم را از قبل ضعیف‌تر کرده است.
تحولات پس از قیام پائیز ۲۰۲۲ نیز نشان می‌دهد که به‌رغم همه سرکوبگری‌های رژیم، شرائط انفجاری است. مردم دیگر حاضر به تحمل وضع موجود نیستند و اوضاع ایران دیگر به شرایط قبل از شهریور برنمی‌گردد. قیام‌های بزرگ‌تری با توجه به نارضایتی‌های اجتماعی و فعالیت‌های کانون‌های شورشی، در چشم‌انداز است.

ما را دنبال کنید

مریم رجوی

maryam rajavi

رئيس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران برای دوران انتقال حاكميت به مردم ايران

[ادامه]