اردیبهشت-۲۶ ۱۳۹۰

سخنرانی در جشن پیروزی در اورسورواز

Catégories // رخدادها // فعاليت‌ها

سخنرانی در جشن پیروزی در اورسورواز

هموطنان، اشرف‌نشان‌ها، یاران مقاومت
بزرگترین سرمایه‌گذاری رژیم آخوندی در فرانسه و اروپا سوخت و دود شد. دسیسه ارتجاعی و استعماری برای از هم‌ پاشاندن مقاومت‌ درهم ‌شکست. پرونده ۱۷ژوئن مضمحل شد. و ده سال همدستی مماشات‌گران با فاشیسم مذهبی برای بستن راه تغییر در ایران به پایان رسید. حالا نوبت تضمین و حفاظت و سلامت مجاهدان اشرف و به‌رسمیت شناختن مقاومت مردم ایران برای تغییر رژیم ولایت فقیه است.
قضات تحقیق پاریس حکم کردند که اتهام تروریسم در مورد مقاومت ایران یعنی موضوع اصلی پرونده ۱۷ژوئن باطل است و از ده سال پیش نیز این اتهام هیچ مبنایی نداشته است. اصل موضوع درباره همه مقاومت و همه هواداران و اعضا و مسئولان آن این است که:
مقاومت ایران ربطی به تروریسم نداشته است. نه مقاومت فرانسه، نه دوگل نه میتران و نه مقاومت ایران به‌رغم هر اتهامی، هیچ‌گاه ربطی به تروریسم نداشته‌اند.
مقاومت برای آزادی، مقاومت برای تغییر رژیم، مشروع و حق و ضروری بوده و هست و خواهد بود. تا روزی‌که بساط نظام ولایت فقیه را از سراسر ایران برچیند. بر همه شما بر مردم ایران و بر قهرمانان ملت ایران در اشرف مبارک باد.

 

این تحول از هر نظر پیروزی بزرگی برای مقاومت مردم ایران است.
پیروزی بزرگی برای اشرف و پیروزی برای عدالت و قانون،
و نشانه قاطع دیگری از اعتلای جنبش مقاومت ایران است.
آری، جنبشی را که می‌خواستند نابودش کنند، از زیر بمباران اتهام‌ها و توطئه‌ها، به‌مراتب مستحکم‌تر و قدرتمندتر قد برافراشته است.
اما درس این پیروزی چیست؟ رنج و خون جگر این ده سال چه رهنمودی دارد؟
راز ماندگاری جنبش ما این است که در دو راهی نابودی و تسلیم، ایستادگی را برمی‌گزیند.
ما محکوم به انتخاب میان ننگ یا انهدام نیستیم. ما فلک تیره روزی و اجبار را سقف می‌شکافیم و با فداکاری و نبرد و پیکار راه نویی را خلق می‌کنیم.
راهی بر اساس مقاومت و از خودگذشتگی و راهی به سوی پیروزی و آزادی.

اعضای این مقاومت و هواداران‌شان، مجاهدان اشرف و اشرف‌نشان‌ها در سراسر جهان، به قول مسعود رجوی «این درس را به‌خوبی آموخته اند که تاریخ خلق و میهن خود را چگونه بنویسند».
بله، ما«عزم جزم کرده‌ایم تا اگر زمانه صد بار ازاین هم خطیرتر و پرفتنه‌تر باشد, با تأسی به پیشوای آرمانی‌مان, درس‌های جدیدی از مقاومت و ایستادگی عرضه کنیم».
ایستادگی و پایداری؛ این است راز انقراض توطئه و پرونده ۱۷ژوئن
این است کلید طلایی پیروزی که در دست‌های ماست.

یاران مقاومت!
حمله ۱۷ژوئن یک شبه کودتای ارتجاعی ـ استعماری بر اساس یک اشتباه محاسبه فاحش بود. گمان می‌کردند پس از بمباران مراکز مجاهدین در عراق، جنبش مقاومت به پایان کار خود رسیده است. از این‌رو بیش از پیش خود را به رژیم آخوندی گره زدند. اما خیلی زود روشن شد که این محاسبه سیاسی تا کجا، غیرواقعی است.
یکی از مهم‌ترین جرم‌های این مقاومت که در گزارش سرویس اطلاعاتی فرانسه هم درج شد، این بود که چرا در تحلیل‌های مقاومت ایران جایی برای آخوند خاتمی و جناح میانه‌رو رژیم وجود ندارد.
حالا از همان‌ها می‌پرسیم که آن همه سرمایه‌گذاری سیاسی و آن کارزار تبلیغاتی عظیم درباره میانه‌روهای موهوم رژیم ولایت فقیه به کجا رسید؟ چرا به‌جای میانه‌روی و اعتدالی که وعده می‌دادید، پاسدار احمدی‌ نژاد بیرون آمد؟
و حالا خودشان می‌گویند که در ادامه مسیر بی‌انتهای سرکوب و انقباض، رژیم در رأس خود، بین ولی‌ فقیه و رئیس جمهورش ترک برداشته است. یعنی اذعان می‌کنند که طلسم ولایت فقیه درهم ‌شکسته است.

تبریک به مردم ایران و رهبر مقاومت، به مجاهدین در اشرف و لیبرتی، به شورای ملی مقاومت ایران و یاران اشرف نشان

هموطنان عزیز!
حقیقت این است که آن‌روز برای نابودی جنبش شما آمده بودند. آن لشکرکشی عریض و طویل، غارت آرشیوها و اسناد مقاومت، مصادره بی‌دلیل موجودی صندوق مقاومت، آن دستگیری‌ها، تبعیدها و آن مجازاتهای بدون محاکمه، همه آنها یک هدف و فقط یک هدف داشت و آن انهدام این مقاومت بود. دیدید که رئیس وقت سرویس اطلاعاتی فرانسه آشکارا ‌گفت: هدف متلاشی کردن این مقاومت است. به این منظور، آن‌ها از چیزی فروگذار نکردند. طرح‌شان کامل و سنجیده بود. قدرت بزرگی را به کار گرفته بودند. هم قدرت پلیسی و هم دستگاه قضایی و هم اهرم مطبوعاتی و ابزار شیطان‌سازی.
اما اراده‌های شما بالاتر و پرقدرت‌تر از این بود.
می‌خواستند مقاومت شما را از میان بردارند. شما در آتش توطئه‌ها گلستان امید و ایمان به پا کردید.
چه اعتصاب غذاهای جانکاهی که به آن دست زدید، چه رنج‌هایی کشیدید، چه تهمت‌هایی شنیدید چقدر بی‌عدالتی و قانون شکنی که نسبت به شما روا شد، چه دیوارهای قطوری که در برابر شما کشیدند، بسا گوش‌ها که شما را نشنید و چشم‌هایی که به‌روی شما بسته ماند. به‌جز قلب‌ها و چشم و گوش مردم ایران و به‌جز وجدان‌های بیدار بشری در فرانسه و در سراسر جهان.
پس سلام بر شما که در دل آن تیرگی و نامردمی، چراغ پیروزی را فروزان کردید.

و سلام بر شهیدان‌!
سلام بر صدیقه و ندا که تا هر زمان که سرود انسان و نغمه آزادی جاری است، نامشان جاودان خواهد ماند.
از یاد نمی‌بریم، بله، هیچ وقت از یاد نخواهیم برد آن داغ‌هایی که همیشه در دل ماست.
صدیقه در این جا خود را به آتش کشید، و ندا در لندن و ۲۳نفر دیگر در ۱۰کشور از ایران تا سوئیس، انگلستان و ایتالیا و سایر کشورها.
می‌دانید که هنوز مرضیه و نادر و حمید و محسن و هادی و محمد و علی و حشمت و سایرین از آثار جراحت و سوختگی رنج می‌کشند. برخی تا به‌حال نزدیک به پنجاه بار عمل جراحی کرده‌اند.
در آن‌موقع من در سلول بودم. می‌دانید که نگذاشتند که با حضور در میان خواهران و برادران و هموطنانم مانع آن‌ها بشوم. با این‌ همه توانستم از طریق نامه‌یی که فقط قسمت‌هایی از آن به خواهرم رسید و در تظاهرات هموطنانمان قرائت شد، از ادامه خودسوزی‌ها جلوگیری کنم. هر چند که به‌خاطر اشکال تراشی‌ها و تأخیرات عمدی وغیر عمدی، دیر شد…
در این چند ماه دیدیم که در تونس و الجزایر و مصر و سوریه و عراق و سایر کشورهای منطقه ده‌ها دختر و پسر جوان برای اعتراض به استبداد و اختناق و فقر و فساد خود را به آتش کشیدند. همه اذعان دارند که مسئول خون‌ها و جان‌های آن‌ها کسی جز همان دیکتاتوری‌ها و رژیم‌های ضدمردمی حاکم و همدستان و پشتیبانان آن‌ها نیستند.
در آن‌روز هم مقصر کسانی بودند که در معامله و مماشات با آخوندها بودند و کسانی که برای گشتاپوی عمامه‌دار مزدوری و خبرچینی و قلم‌فرسایی می‌کنند.

یادتان هست که خانواده‌ها و عزیزان‌شان در چه شرائطی قرار داشتند؟
آن صحنه آخرین وداع فروغ مادر ندا که هنوز از رفتن‌اش داغدارم، و احمد پدر ندا را بر سر مزار دخترشان آیا به‌یاد دارید؟
فروغ و احمد آمده بودند این‌جا و می‌گفتند می‌خواهیم از دولت فرانسه شکایت کنیم و بر این کار مصر بودند. من با تلاش زیاد آنها را آرام کردم و تسلی دادم تا به کانادا برگردند….
بعد از آن در دادگاه پاریس مرضیه و نادر را دیدیم که با شجاعت و سرفرازی ایستادند و مسببان اصلی این توطئه را افشا کردند.

امروز بعد از 8 سال، قضاییه و عدالت فرانسه را ، که مسعود رجوی در پیام‌هایش آن را عدالت قطره ای توصیف کرده بود ، فرا می‌خوانم که خسارت ها را جبران کند. بخصوص از مسببان ضایعات جبران‌ناپذیر انسانی در یورش ۱۷ژوئن ، بپرسد که چرا؟ راستی چرا؟
بگذارید افکار عمومی جواب این سئوالات را از زبان خود آنها بشنوند که معامله و زد و بند بر سر جان انسانهای بی‌گناه، چرا؟
راستی این مزدوران پیشانی سیاه گشتاپوی آخوندی در فرانسه چه می‌کنند؟ درخدمت چه کسی هستند؟ این مافیای گشتاپوی عمامه دار، با پمپاژ اطلاعات گمراه کننده و بقول آقای توبیانا با «تلی از اوراق تبلیغاتی» علیه مخالفان ایرانی، در فرانسه چه می کند، جز خدمت‌گذاری به بانک‌دار مرکزی تروریسم ؟

میشل توبیانا رئیس وقت لیگ حقوق بشر فرانسه در اولین سالگرد ۱۷ژوئن ۲نکته مهم را خاطر نشان کرد:
« دولت ایران را مانند یک دولت دمکراتیک تلقی‌کردن, به‌طور خاص رویکردی وخامت‌بار در اذهان رهبران کنونی فرانسه است»
و «جای سؤال است که چگونه انترپل این کار را مشروع تلقی می‌کند که احکام جلب یک رژیم دیکتاتوری و یک کشور غیر دموکراتیک را توزیع کند. کشوری که خودش تروریسم دولتی اعمال می‌کند. دولتی که تلی از اوراق و جزوات مختلف تبلیغاتی توسط سفارت ایران در فرانسه پخش می‌کند. عجیب این‌که اعمال این دولت هیچ‌گونه تأثیری هم در موضع ما مبنی بر رد اصولی این قبیل لیستهای تروریستی و ثبت کردن نام سازمانهای مخالف ایرانی در این لیستها ندارد»!

دوستان عزیز!
زمستان سپری شد و سیاهی و روسیاهی به ذغال ماند.
روسیاهی خیانتکاران حقیری که پس از ۱۷ژوئن در برابر سرویس‌های اطلاعاتی علیه این مقاومت شهادت دروغ دادند،
کسانی که برای خنجر زدن به این مقاومت هیچ فرصتی را از دست ندادند،
روسیاهی آنها که معامله با آخوندها را بر شرافت خود برتری دادند،
روسیاهی آنها که یاوه‌های گشتاپوی بدنام آخوندها را جزئاً یا کلاً تکرار و باز پخش کردند و علیه این مقاومت کارزار اهریمن‌سازی به‌پا کردند.
و در نقطه مقابل، افتخار بر پایداران پایداری‌کنندگان برای عدالت.
افتخار از آن گروه‌ها و شخصیت‌های ایرانی که با وجود همه اختلافهای سیاسی و عقیدتی از این مقاومت دفاع کردند.
افتخار از آن انسان‌های بزرگی همچون دانیل میتران که در برابر آن کارزار شوم ایستادند.
و سلام بر روان‌های پرفتوح آبه پیر و امه سزر، لرد اسلین، آدریان زلر، که با تمام وجود در کنار ما و مردم ایران قرار گرفتند.
اگر ژان فرا زنده بود امروز حتماً درکنار ما بود و برایمان می‌خواند، مثل آراگون، که آینده بشریت با زنان گره خورده است….زنان پایدار و مقاوم …. مثل زنان اشرف که ۸نفر آنها در همین حمله اخیر شهید شدند مثل آسیه و صبا که گفت تا آخر ایستاده‌ایم ….

می‌خواهم به‌خصوص از حقوق‌دانان و وکلا و نمایندگان منتخب ملت‌های اروپا که به دفاع از مقاومت ایران برخاستند، عمیقاً تقدیر کنم. آنها در حقیقت برای ارزش‌های انسانی و برای دمکراسی و حقوق بشر مبارزه کرده‌اند.
در ماجرای هفده ژوئن، از خودم می‌پرسیدم که آیا در فرانسه امیل زولای دیگری برخواهد خاست ؟ امیل زولایی که بازهم فریاد بزند که« نمى توانم همدست بى عدالتى بشوم».خوشبختانه در این سال‌ها امیل زولاهای بسیاری به یاری ما آمده‌اند.
پیشتاز همه، شهردار ژان پیر بکه ، اسقف گایو، پائولو کازاکا، انیسه بومدین، ژیل پاروئل، ایو بونه، آلن ویوین، سناتور میشل، ژان پیر برار، دهمانی، کلکمبه، ادیت کرسون و پیر برسی.
اجازه بدهید به‌خصوص از اهالی اور و تمام وال‌دوآز از این زنان و مردان شریف که خانواده بزرگ ما هستند، و از صدها هزار فرانسوی که در این ده سال با تمام قوا حمایت و محبت خود را نثار ما کردند، یاد کنم. از یاران و پشتیبانانی همچون ژینت عزیز از اهالی مری که هیچ‌وقت او را از یاد نمی‌برم. و بگذارید به شما دوستان مقاومت حقیقت بزرگی را بگویم.
در ظلمت نامردمی و مماشات، شما جهان را روشنایی بخشیدید. نشان دادید که همبستگی انسانی زنده است و بالاترین قدرت‌ها را در برابر پایداری برای آزادی به زانو در می‌آورد.

سخنرانی در جشن پیروزی در اورسورواز

هموطنان عزیز!
گشودن پرونده‌یی حول اتهام تروریسم علیه مقاومت ایران در فرانسه دقیقاً از ده سال پیش شروع شد.
یک همدستی ننگین بین وزارت اطلاعات آخوندها با برخی سرویس‌ها در فرانسه در کار بود. چند ارگان رژیم دست‌اندرکار سرازیر کردن انواع جعل و دروغ به این پرونده بودند: شورای عالی امنیت، قوه قضاییه، وزارت اطلاعات، وزارت خارجه، دفتر حقوقی ریاست جمهوری و سفارت رژیم در پاریس. آن‌هم با یک بودجه هنگفت.
درست نظیر همین مأمورانی که برای هتاکی به اطراف اشرف می‌برند، در آن موقع برای پرکردن پرونده به پاریس می‌آوردند. آقای بروگیر قاضی تحقیق سابق، با تحمیل یک ننگ آشکار به قضاییه فرانسه، حداقل هفت تن از مستخدمان اطلاعات رژیم را پذیرفت و اباطیلی را که از ۳۰مصاحبه با آنها به دست آورده بود، وارد پرونده کرد.آن‌هم با مخارج کلانی از جیب مالیات‌دهندگان فرانسوی.
در نتیجه به‌جای پرونده قضایی آنچه شکل گرفت انبانی از رذالت و دروغ و افترا بود.
آن‌قدر رسوا و بی‌اعتبار که حتی از تشکیل یک دادگاه برای آن طفره رفتند. از روز اول ما بارها اعلام کردیم از تشکیل هر دادگاهی در مورد این پرونده استقبال می‌کنیم. به اتهام‌زنندگان بارها گفتیم که بفرمایید دادگاهی تشکیل بدهید تا حقایق روشن شود که
آیا آنچه در کار است تروریسم است یا مقاومت مردم ایران برای آزادی ؟
وکلای مقاومت ایران در این پرونده به‌درستی می‌گفتند چنین دادگاهی صحنه افشای فاشیسم دینی حاکم بر ایران خواهد شد، بنابراین هیچ‌گاه تشکیل نخواهد شد.
بله اگر دادگاه تشکیل می‌شد یا هر روزی که در آینده تشکیل شود، بسیاری ناگفته‌ها درباره این پرونده و زد و بندهای مربوط به آن وجود دارد که بیان خواهد شد.
این را هم بگویم که اگرچه در این مدت شاهد بسیاری تهمت‌ها، فشارها و آزارها در فرانسه بودم، اما شخصاً از هیچ‌ یک از مأموران شکایتی ندارم. تا آن‌جا که به خودم برمی‌گردد از آن‌ها درمی‌گذرم. در اولین روز پس از آزادی در سوم ژوئیه ۲۰۰۳نیز، همین جا گفتم که من به گذشته نگاه نمی‌کنم، بلکه آینده را در نظر دارم.

ما در پرتو لطف خدا، ما در پرتو لطف خدا، به اتکاء حمایت‌های مردم‌مان و به اتکاء از خودگذشتگی و کوشش‌های تک تک شما پایداری کردیم و ایستادیم و بازهم می‌ایستیم.
به قول مسعود رجوی«خدا پرچم هیهات من‌الذله را در دست مجاهدین پسندید»
امروز هم رژیم ولایت فقیه و دست‌نشاندگان‌اش در عراق اشرف را به خیال خود بر سر دو راهی تسلیم یا نابودی قرار داده‌اند.
با این تفاوت عظیم که حکومت آخوندها به‌آخر کار خود رسیده است. و این حکومتی است از هم‌گسسته، زیر فشار بین‌المللی و در محاصره قیام‌های مردم ایران.
درست به همین دلیل، اگرچه این رژیم از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کند، اما فشارها و حملاتش از سرضعف و تدافع است.
باطل‌السحر این حکومت جانی و فریبکار، پایداری، پایداری و پایداری است.
به همین دلیل پایداری مجاهدان آزادی در اشرف هم نبرد و کشاکشی است با پیروزی محتوم.
نام‌ها و بهانه‌ها البته متفاوت است. اما هدف یکی است و آن از میان برداشتن مقاومت مردم ایران است.
در ۱۷ژوئن بهانه‌ها تدارک تروریسم بود
حالا در اشرف بهانه‌ها زمین کشاورزی و حاکمیت ملی عراق است.
آن روز دوویلپن و خرازی در دو طرف میز معامله و توطئه نشسته بودند.امروز خامنه‌ای و مالکی. آن روز دفتر شورای ملی مقاومت در اور را پلمب کردند حالا بخشی از زمین‌های اشرف را با ستون‌های زرهی اشغال کرده‌اند. آن روز می‌گفتند و امروز هم می‌گویند که دیگر کار این مقاومت به پایان رسیده است. اما همان رحمت و نصرت خدا که در ۱۷ژوئن به یاری ما آمد،همان اراده آزادی‌بخشی که در ایستادگی و ازخودگذشتگی اعضای این جنبش تجلی نمود و این مقاومت را به پیروزی رساند، امروز هم اشرف را پیروز خواهد کرد.
در مورد برچسب تروریستی هم به یاد بیاورید که دولت انگلستان بر سر رفع ممنوعیت از مجاهدین، دولت آلمان بر سر خاتمه دادن به افترائات اداره حراست،شورای وزیران اتحادیه اروپا بر سر لیست گروه‌های تروریستی و دولت فرانسه بر سر پرونده ۱۷ژوئن وادار به پذیرش عدالت و قانون شدند.

پس، در آمریکا هم مطمئناً این نام‌گذاری بی‌اعتبار درهم‌خواهد شکست.
مقاومت مردم ایران در هیچ شرائطی، به هیچ قیمتی و تحت هیچ فشاری از حق آزادی، از حق حاکمیت مردم ایران، از حق مقاومت در برابر دیکتاتوری و فاشیسم مذهبی و از حقوق قانونی خود دست برنداشته و برنخواهد داشت.
در اولین سالگرد حمله ۱۷ ژوئن هم گفتم، اگر مقاومت برای آزادی جرم محسوب می‌شود ما به این جرم افتخار می‌کنیم و هر بهایی را به‌خاطر آن می‌پردازیم ولی از مقاومت برای آزادی کوتاه نخواهیم آمد. ولی همچنان که گفتم ما به گذشته نگاه ‌نمی کنیم، بلکه آینده را در نظر داریم.
حالا زمان آن است که خسارت‌های حمله ۱۷ژوئن و پرونده آن جبران شود.
بزرگترین خسارت این پرونده، طولانی کردن عمر رژیم آخوندی با سرکوب اپوزیسیون سرنگون‌کننده آن بوده است.
زمان آن است که شبکه مأموران رژیم و شرکت‌های پوششی سپاه پاسداران را برچینید. و زمان آن است که مقاومت مردم ایران برای تغییر رژیم را به‌رسمیت بشناسید. همان چیزی که در مورد لیبی در برابر قذافی در جریان است.

اگر این پرونده‌سازی‌ها نبود، اگر این لیست‌گذاری‌‌ها و کارزار شیطان سازی در کار نبود، اگر نبود بمباران و محاصره این مقاومت توسط دولت‌های غربی، بی‌تردید امروز از رژیم آخوندی اثری وجود نداشت و مردم ایران بساط آن را برچیده بودند.
دیروز در کنفرانس مطبوعاتی در پاریس من خواست مشخصی را خطاب به دولت فرانسه و پرزیدنت سارکوزی اعلام کردم: به‌دست گرفتن ابتکار عمل بین‌المللی در سازمان ملل و شورای امنیت برای ممانعت از جنایت علیه بشریت در اشرف.
خواست مشخص من از رئیس جمهور فرانسه که ابتکار عمل در لیبی را شجاعانه بدست گرفت فقط یک چیز است. یک خواست بسیار ساده و روشن و عملی. فکر نکنید درخواست بمباران هدفهای مشخص یا پول و سلاح داریم.

نه! من فقط درخواست به‌دست گرفتن ابتکار عمل در چارچوب انسانی و حقوق بشر برای حفاظت ساکنان بی‌دفاع اشرف را دارم.
من فقط توقف کشتار و خونریزی، متوقف کردن سرکوب مجاهدان اشرف را می‌خواهم. یعنی کسانی که از همین برچسب تروریستی و همین پرونده سازی ها رنج بسیار برده‌اند.
فکر می‌کنم مردم ایران نیز همین را می‌خواهند که فرانسه با آنها باشد،نه با ملایان خونریز.
من خواهان اقدام عاجل رئیس جمهور فرانسه در چارچوب انسانی برای حفاظت از جان رزمندگان آزادی ایران در اشرف در چارچوب حقوق بشر بین‌المللی و قانون انسان‌دوستانه بین‌المللی و کنوانسیون چهارم ژنو هستم. اکثریت نمایندگان مجلس ملی و سنای فرانسه و ۵۰۰۰شهردار فرانسه قبلا ًمواضع خود را اعلام کرده‌اند. حزب سوسیالیست شنبه گذشته، موضع محکم خود را اعلام کرد که قدردانی مردم ایران و مبارزان آزادی را برانگیخت.

یک خواهش هم از قهرمانان و مجاهدان اشرف دارم که صحبتم را از طریق ماهواره می شنوند:
امروز ما در آستانه چهلم جاودانه فروغ‌های اشرفی هستیم. ۳۵شهید جنایت خامنه‌ای و مالکی علیه بشریت، در روز جمعه ۱۹فروردین هنوز به‌خاک سپرده نشده‌اند.
هر یک از این قهرمانان خلق، به‌خصوص برادرانی که پس از چند دهه نبرد بی امان با دیکتاتوری های شاه و شیخ برای آزادی مردم و میهن‌شان جان باختند، حماسه‌یی جداگانه دارند که براستی درباره زندگی وشهادت هرکدام از آنها باید یک کتاب مجزا نوشت.
سخن گفتن درباره خواهران شهیدمان و همه آن هزار زن قهرمان در اشرف را به آینده موکول می‌کنم. چون بحث جداگانه‌یی است. آن‌ها در یک دهه گذشته، آزمایش‌های شگفتی از سرگذرانده‌اند. به‌طوری که ثابت شد که این زنان، نیروی پیشتاز و نیروی تغییر، جواهرات بی‌همتا و گنجینه فنا‌ناپذیر کارزار صدساله ملت ایران برای آزادی و تضمین پیروزی هستند.
این موضوع نتایج خاص خود را دارد که به نظر من سراپای ساختار مجاهدین و ارتش آزادی را در می‌نوردد. بحث و نتیجه‌گیری درباره عظمت و شکوه نبرد آنها در فروغ اشرف خود داستان مفصلی است. در اینجا فقط این مژدگانی را به مرد‌م ایران و به‌ویژه زنان می‌دهم که این هزار زن قهرمان با یک دهه پایداری، نمونه بی‌همتایی در تاریخ مبارزه زنان برای آزادی آفریدند و تاریخ زن ایرانی را ورق زدند. در مورد جایگاه آنها بعداً صحبت خواهم کرد. حالا بر می‌گردم به موضوع شهیدان‌مان.
آن‌ها که بعد از شهادت‌شان هم با پیکرهای زخمی و خونین در جنگ با دشمن ضدبشری هستند. قهرمانانی که نزدیک به ۴۰روز است برخاک افتاده‌اند، اما هم‌چنان ایستاده و در نبرد صدبرابرند.
مزار مروارید را نیروهای مسلح و زرهی‌ها اشغال کرده‌اند. مالکی و کمیته سرکوبگر او در نخست وزیری می‌خواهند در مورد دفن شهیدان هم مجاهدین را به تسلیم به خواست‌های خودشان وادار کنند.
در روزهای ۲۱و ۲۴فروردین هیأت‌های آمریکا و سازمان ملل و تیم‌های پزشکی آنها به اشرف رفتند و پیکرهای شهیدان را یک به یک دیدند و عکس و فیلم گرفتند.
بعد از آن، وقتی که مجاهدین خواستند برای خاکسپاری شهیدان و انجام مراسم معمول به مزار مروارید بروند، کمیته سرکوب اشرف در نخست وزیری عراق ممانعت کرد.
اول گفتند فقط ۲ساعت برای خاک‌سپاری و تدفین وقت می‌دهند آن‌هم به شرطی که قرارگاه از حضور در مراسم صرفنظر کند. یعنی تعداد اندکی بیایند، دفن کنند و بروند! روزگار غریبی است که در «عراق جدید»! آیین‌های خاک‌سپاری را هم باید آنها به ما دیکته کنند تا به قبای ولایت فقیه بر نخورد!
راستی هنوز هم ما نفهمیده‌ایم که اشغال مزار رسم کدام دین و آیین است؟
و هنوز نفهمیده‌ایم که دیگر ضرر و زیان مزار مجاهدین برای حاکمیت عراق جدید چیست؟!
البته ضرر و زیان شهیدان را برای حاکمیت ملایان و ولایت فقیه بخوبی می‌دانیم…
همان‌ها که جسد علی صارمی و دیگر شهیدان ما را حتی به خانواده‌شان ندادند و نمی‌دهند و مخفیانه از تهران خارج می‌کنند یا در روستاهای دور دست یا در خاوران در گورهای جمعی دفن می‌کنند.
در اشرف برای احترام به شهیدان و تسریع در خاک‌سپاری آنان، مجاهدین حتی از طریق سازمان ملل به حکومت عراق پیشنهاد مکتوب ارائه کردند که تا تعیین تکلیف نهایی وضعیت مزار اشغال شده، فقط به مدت ۴۸ساعت برای آماده کردن ۳۵مزار، نیروهای ارتش عراق یک کیلومتر فاصله بگیرند و در مسیر مزار و محل آن مزاحمت و اخلال نکنند.
برای مجاهدین بسیار روشن بود که حکومت عراق از این می‌ترسد که مبادا سه هزار و سیصد ، چهارصد نفر، بروند در مزار بنشینند و بگویند بیرون نمی‌آییم و مزار اشغال شده را پس بگیرند.
برای کنار زدن همین ترس حکومت مالکی، مجاهدان اشرف حتی متعهد شدند که در رأس ۴۸ساعت همگی پس از خاک‌سپاری شهیدان، به‌داخل محدوده فعلی اشرف برگردند.

اما سازمان ملل به چشم دید و به گوش شنید که طرف عراقی این پیشنهاد را هم رد کرد. هدف این بود که جسد شهیدان را هم با ممانعت از خاکسپاری و مراسم معمول، وسیله اعمال فشار بکنند.
در قدم بعد مجاهدین باز هم به حرمت شهیدان و برای تسریع در خاک‌سپاری آنها از طریق سازمان ملل پیشنهاد کردند که اگر نخست وزیری عراق از مراسم و سخنرانی‌ها ترس دارد، ما بر سر مزار به جز تکبیر و تهلیل ـ به‌رسم همه مسلمانان دنیا ـ هیچ کار و حرف دیگری نخواهیم داشت. اما حکومت عراق باز هم نپذیرفت و تدفین اجساد شهیدان را به آن مشروط کرد که ۹۵درصد ساکنان قرارگاه از شرکت در مراسم صرفنظر کنند. چک و چانه‌های سازمان ملل هم فایده نکرد. حداکثر تخفیفی که دادند این بود که ۸۵درصد از حضور در مزار و به‌جا آوردن همان مراسم ساده و مختصر صرفنظر کنند….

حالا ما در آستانه چهلم شهیدان هستیم
به‌همین خاطر، من می‌خواهم از خواهران و برادرانم در اشرف تقاضا کنم که به‌حرمت شهیدان، بیش از این معطل نشوند و در چله شهیدان، در اسرع وقت، آن‌ها را بطور موقت و امانت هم که شده در محل دیگری در داخل سیاج اشرف به خاک بسپارند و از جانب همگی ما که امروز در اینجا هستیم و به‌خصوص از جانب خود من زیارت کنند و نایب‌الزیاره باشند. هرچند که می‌دانم که برایتان سخت است که آنها را به مروارید نبرید و در کنار سایر شهیدان خاک‌سپاری نکنید.

به‌یاد داشته باشید که امروز محل‌های تدفین پیکرهای مجاهدین، چه شهید و چه صدیق، به سراسر ایران و جهان گسترش یافته است: از بهشت‌زهرا و خاوران تا ایلام و دهلران و بلوچستان و جنگل‌های گیلان و مازندران، از تنگه چهارزبر تا وادی‌السلام درخاک پای سرور شهیدان تا سلیمانیه و کردستان عراق. از همین فرانسه تا آمریکا و کانادا و اروپا از هند و پاکستان تا سایر کشورهای جهان.
بنابراین امیدوارم که درخواست مرا برای خاک‌سپاری این لاله‌ها و جاودانه فروغ‌های اشرف که ستارگان نورافشان و جاویدان ملت ایران هستند ولو به‌طور موقت و امانت بپذیرید. سلام بر همه شهیدان راه آزادی .
شکی نیست که آن‌ شهیدان در پیروزی امروز ما نقش جدی داشته‌اند. کما این‌که مطمئناً در جشن امروز ما حاضرند و از شادی و افتخار ملت ایران به خود می‌بالند.

درهم‌شکستن اتهام تروریسم در فرانسه، ثمره مجاهدت‌ها و رنج‌هایی است که اعضا و حامیان این مقاومت در راه آزادی مردم ایران متحمل شده‌اند.
دیروز در کنفرانس پاریس، آقای بوردون وکیل مقاومت ایران گفت:
“حکم منع تعقیب بر این اساس صادر شد که اپوزیسیون ایران تجسم حق مشروع مقاومت در برابر دیکتاتوری و بربریت است. و این در تاریخ قضا در فرانسه بی‌سابقه است. زیرا راه را بر احکام دیگری از این‌دست می‌گشاید و قدرت حق و حقوق را دوباره برقرار می‌سازد.
آقای هانری لوکلرک در پیام خود گفت: “قرار منع تعقیب یک اقدام حقوقی عادلانه است که اگرچه با تأخیر صادر شد، ولی این امر چیزی از اهمیت پیروزي دمکراسی که در آن نهفته است نمی‌کاهد.
آقای لوکلرک گفت: “در این لحظه شورانگیز نمی‌توانم فراموش کنم که باید به خلق بزرگ ایران درود فرستاد که امروز تحت ستم غیر‌قابل تحمل ملاها قرار دارند. ولی مانند تمام خلق‌هایی که مقاومت می‌کنند می‌تواند روزی آزادی خود را کسب کند. و درکشور کهن‌سال خود دمکراسی و عدالت و حق را برقرار سازد“.
و آقای سر وکیل ساکنان اشرف گفت: “این حکم قضایی یک حکم تاریخی در حقوق فرانسه محسوب میشود و یک پیروزي عظیم برای همه کسانیست که مقاومت می‌کنند. آن‌هایی که حتی در ورای ایران، علیه دیکتاتوری‌ها مقاومت می‌کنند.

و سرانجام می‌خواهم هم‌وطنانم در داخل ایران را خطاب قرار دهم.
فرو ریختن پرونده ۱۷ژوئن پیامی برای شما و به‌ویژه برای زنان و جوانان قیام‌آفرین دارد.
کمااینکه ایستادگی اشرفیان در این سال‌ها نیز همین پیام را به سراسر ایران میرساند که تغییر ممکن است، شکستن غل و زنجیرها ممکن است، از هم شکافتن دیوار اختناق و سرکوب ممکن است
پیام این است که به زیرکشیدن رژیم ولایت فقیه ممکن است.
و هیچ نیرویی در جهان نمی‌تواند مانع اراده مردمی شود که برای آزادی و برابری و دمکراسی فداکاری می‌کنند.
و قیام کرده‌اند
سلام بر مردم ایران، سلام بر اشرف، سلام بر آزادی.

ما را دنبال کنید

مریم رجوی

maryam rajavi

رئيس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران برای دوران انتقال حاكميت به مردم ايران

[ادامه]